چگونه بوتو حمايت واشنگتن را بدست آورد

 دنياي ما

 خانم بوتو، رهبر آپوزيسيون پاکستان و نخست وزير سابق آن کشور طی دو دوره، که روز پنجشنبه در حال انجام کارزار انتخاباتی در راولپندی ترور شد، بيش از هر رهبر خارجی ديگر در ميان نخبگان سياسی و رسانه ای پايتخت [واشنگتن]، دارای شبکه گسترده ای از دوستان قدرتمند بود. **آقای گالبرايت می گويد: «نخست وزيری او نتيجه مستقيم شبکه ای بود که ايجاد کرده بود و توانست با آن واشنگتن، جامعه سياست خارجی، رسانه ها و مراکز فکری(تينک تانک ها) را متقاعد کند که او يک دموکرات، يک ميانه رو است و اينکه او عليه شوروی ها در افغانستان خواهد بود.»

 اليزابت بوميلر

نيويورک تايمز،

30 دسامبر 2007

برگردان بهنام افضل

چگونه بوتو حمايت واشنگتن را بدست آورد

خانم بوتو، رهبر آپوزيسيون پاکستان و نخست وزير سابق آن کشور طی دو دوره، که روز پنجشنبه در حال انجام کارزار انتخاباتی در راولپندی ترور شد، بيش از هر رهبر خارجی ديگر در ميان نخبگان سياسی و رسانه ای پايتخت [واشنگتن]، دارای شبکه گسترده ای از دوستان قدرتمند بود. او طی سالها توانست صادقانه با اين افراد که بسياری از آنها را از روزهای تحصيل در هاروارد و آکسفورد می شناخت دوستی برقرار کند. پاداش اين دوستی زمانی بود که ارتباطات او-در کاخ سفيد، در کنگره و در درون دستگاه سياست خارجی- در به قدرت رسيدن او در پاکستان کمک کردند.

 اما در پايان، در حالی که يک دولت ديگر آمريکايی پشت سر او بود، شبکه واشتگتن خانم بوتو فقط اين را ثابت می کند که شناخت ايالات متحده از سياست های فئودالی جنوب آسيا و توانايی آن برای کنترل رويدادها در آشفته بازار سياست پاکستان چقدر ناچيز است.

 پيتر دبليو گالبرايت، سفير سابق ايالات متحده و دوست قديمی خانم بوتو روز پنجشنبه طی مصاحبه ای گفت:«من هميشه فکر می کردم زندگی او اينطوری به آخر برسد، اما فکر نمی کردم که امروز آن اتفاق بيافتد.»

خانم بوتو، از اعقاب يکی از خانواده های زمينداران بزرگ ايالت جنوبی سند، در قصری واقع در منطقه ساحلی کراچی بنام کليفتون بزرگ شد و در مدارس وابسته به صومعه های مسيحی تحصيل کرد. او در پاييز 1969 در سن شانزده سالگی در يک لباس شب و متعجب از آداب و رسوم آمريکايی ها وارد هاروارد شد. او بعداً به واشنگتن پست گفت: « من از اينکه افراد- بدون احترام کافی- با والدينشان صحبت می کنند متعجب بودم.»

 اما خانم بوتو خود را وفق داد و خيلی سريع نه فقط با آقای گالبرايت، بلکه با ای. جی. ديون و مايکل کينسلی، نويسندگان کنونی واشنگتن پست و با والتر ايساکسون، سردبير سابق آن روزنامه و رييس کنونی موسسه اَسپن دوست شد. موقعی که خانم بوتو وارد آکسفورد شد، يک ماشين اسپورت سوار می شد و بزودی رييس انجمن دانشجويی مناظره آکسفورد شد. آقای ايساکسون می گويد:«من بياد می آورم که او بسيار با هيجان بود. اما هميشه يک لبخند بسيار بزرگ بر روی لبها داشت و می توانست افراد را تحت تاثير قرار دهد.»

 اولين سفر مهم خانم بوتو به واشنگتن در بهار سال 1984 موقعی صورت گرفت که آقای گالبرايت که در آن زمان يک کارمند دموکرات کميته روابط خارجی سنا بود، بعنوان ميزبان و مربی او عمل کرد. در آنومقع خانم بوتو 30 ساله بود و از سياست های خونين وطن خود می ترسيد. پدر او، ذولفقار علی بوتو، رييس جمهور و نخست وزیر پاکستان بود اما در سال 1979 بدستور ژنرال محمد ضياء الحق، حاکم نظامی پاکستان، بدار آويخته شد. خانم بوتو، که سه ماه را در زندان و چندين سال را در بازداشت خانگی گذرانده بود، اکنون رهبر حزب مردم پاکستان پدرش شده بود و مصمم بود ضياء الحق را برکنار کند.

 هدف او در واشتگتن اين بود که مقامات دولت محافظه کار ريگان را متقاعد کند که به قدرت رسيدن او بنفع آنها خواهد بود. اين امر ساده ای نبود: پدر خانم بوتو بخاطر سخنان آتشين ضد-آمريکايی اش معروف بود، و خود او در هاروارد در تظاهرات ضد جنگ ويتنام شرکت کرده بود.

 آقای گالبرايت می گويد: «آنچه که عليه او کار می کرد شهرت او بعنوان يک راديکال ضد-آمريکايی بود. در نتيجه ما وقت زيادی صرف بحث بر سر پيامهايی کرديم که او بايد بزبان می آورد.» در ملاقات با اعضای کليدی کنگره در آن زمان-منجمله سناتور چارلز اچ. پرسی، جمهوری خواه از ايالت ايلينوی که رييس کميته روابط خارجی بود، و استفن جی. سولازار، نماينده کنگره از بروکلين و عضو ارشد حزب دموکرات در کميته روابط خارجی مجلس نمايندگان-خانم بوتو تحت هدايت آقای گالبرايت حمايت خود را از دموکراسی و مجاهدينی که عليه شوروی در افغانستان می جنگيدند اعلام کرد.

 آقای گالبرايت می گويد: «او خانم دلربا و زيبايی بود که سناتور ها را تحت تاثير قرار می داد و می توانست دغدغه های سياسی آنها را تشخيص دهد، کسی که می توانست سناتورها را متقاعد کند که او بهتر از ضياء می تواند منافع آمريکا در افغانستان را تأمين کند.»

 آقای گالبرايت در سفر بعدی خانم بوتو او را به مارک سيگل، کارگزار سياسی که مدير اجرايی کميته ملی حزب دموکرات بود معرفی کرد. آقای سيگل با خانم بوتو گفتگو کرد و از او حمايت نمود. موقعی که خانم بوتو به قدرت رسيد آقای سيگل لابی رسمی دولت پاکستان شد. اخيراً آقای سيگل همکار خانم بوتو در نوشتن کتابی شد که قرار است در سال 2008 منتشر شود.

 آقای سيگل می گويد: «من با او در سال 1984 قدم زدن در تالارهای کنگره را شروع کردم، و او ظاهرا، اعتماد به نفس و بلوغ لازم را بدست آورد. او همچنين می دانست اينگونه روابط چقدر اهميت دارند. من در ابتدا در خانه ام مهمانی های شام برگزار می کردم و جمع کردن روزنامه نگاران، اعضای کنگره و سناتور ها در آن مهمانی ها آسان نبود.»

 در نوامبر 1988 اوضاع تغيير کرد، حزب خانم بوتو در انتخابات پارلمان پاکستان بيشترين آرا را بدست آورد ولی فاقد اکثريت بود. بگفته آقای گالبرايت مقامات دولت ريگان به سراغ غلام اسحاق خان، رييس جمهور موقت پاکستان رفتند و به او گفتند خانم بوتو بيشترين آرا را دارد و او بايد از خانم بوتو برای تشکيل دولت دعوت کند. خانم بوتو در 2 دسامبر نخست وزير شد.

 آقای گالبرايت می گويد: «نخست وزيری او نتيجه مستقيم شبکه ای بود که ايجاد کرده بود و توانست با آن واشنگتن، جامعه سياست خارجی، رسانه ها و مراکز فکری(تينک تانک ها) را متقاعد کند که او يک دموکرات، يک ميانه رو است و اينکه او عليه شوروی ها در افغانستان خواهد بود.»

 حسين حقانی، مشاور سابق خانم بوتو و استاد روابط بين الملل در دانشگاه بوستون موافق است که شبکه واشنگتن خانم بوتو، بويژه در مواجهه با ارتش و سرويس اطلاعاتی نيرومند پاکستان، به نخست وزير شدن او کمک کرد. آقای حقانی می گويد: «اگر اصرار و مداخله آمريکايی ها نبود، سرويس های نظامی-اطلاعاتی او را متوقف می کردند.» 

گرچه خانم بوتو دو بار به اتهام فساد از کار برکنار شد، اما او به ديدار خود از واشنگتن-حداقل دوبار در سال- ادامه می داد. او به ديدار مقامات دولتی و تعدادی از اعضای کنگره که مايل به ديدن او بودند می رفت و با خبرنگاران و سردبيران نيويورک تايمز، واشنگتن پست و وال استريت ژورنال ملاقات می کرد. طولی نکشيد که ليست افرادی که او برای آنها کارت تبريک کريسمس می فرستاد-به استثنای نام دولتمردان و اعضای کنگره آمريکا- بالغ بر 375 نام شد.

 کارل اف. ايندرفورت، معاون پيشين وزير امورخارجه برای جنوب آسيا که طی سفر آخر خانم بوتو در سپتامبر در يک مهمانی شام در هتل ويلارد حضور داشت می گويد: «او ماهيت زندگی سياسی- يعنی حفظ ارتباط با افراد بدون توجه به اينکه در قدرت هستيد يا نه- را خوب فهميده بود. او يک کارگزار سياسی عالی بود.»

 مانند بسياری از رهبران خارجی، خانم بوتو يک شرکت روابط عمومی را برای ترتيب دادن ملاقات هایش با مقامات دولتی، اعضای کنگره و روزنامه نگاران استخدام کرده بود. شرکت برسون-مارستلر برای فعاليت در نيمه اول سال 2007 از طرف خانم بوتو نزديک به 250 هزار دلار دريافت کرده بود.

 خانم بوتو فعاليت از طريق شبکه خود را تا آخر ادامه داد. آقای سيگل می گويد او يک نامه الکترونيکی به خانم بوتو فرستاد و به او گفت که شنيده است ناشر آنها-هارپر کالنت- تماس گرفته است و از کتابی که هر دوی آنها-بنام «آشتی: اسلام، دموکرسی و غرب» برای چاپ فرستاده اند راضی است...

 زمان دو بامداد روز پنجشنبه، دوازده ظهر بوقت راولپندی بود، خانم بوتو 6 ساعت بعد مرده بود.

مانند هميشه پاسخ او به نامه الکترونيکی آقای سيگل در جا و فوری بود. آقای سيگل می گويد: «او در عرض کمتر از 15 دقيقه جواب مرا می داد حتی در اوضاع بحرانی. من پرسيدم "چرا بيداريد؟" و او گفت "کار می کنم"» 

 

 

 

 

 

 

 



 

© Copyright 2007-2018 Political Articles. All rights reserved