چرا لاریجانی استعفا می دهد؟

ایران روزهای پرمشغله ای را می گذراند

 

1 آبان 1386

 

نوشتة مایکل لدین

ترجمة هادی مسحور

 

پليتيكال آرتيكلز: ملاشناسان دربارة معنی استعفای لاریجانی، یک مقام شناخته شده و رئیس مذاکره کنندگان هسته ای و دبیر شورای امنیت ملی ایران، وراجی می کنند.

این استعفا چه معنایی باید بدهد یا ندهد؟ وی یک مقام مهم در جمهوری اسلامی است که سمت های مختلفی داشته است و نقشی کلیدی در برخی سیاست های رژیم داشته: او وزیر فرهنگ بوده، بعد رئیس تلویزیون دولتی شد، سپس از آن دبیر شورای عالی امنیت ملی گردید. هنگامی که چنین مقامی از موقعیت خود ساقط می شود باید به عنوان یک موضوع مهم مورد توجه قرار گیرد. اما چرا؟

کسانی که به موضوع ایران عوامانه می نگرند، می گویند لاریجانی یار غار علی خامنه ای و منتقد محمود احمدی نژاد است. تحلیلگرانی از این دست معتقدند استعفای لاریجانی در حکم شکست او و پیروزی احمدی نژاد است و نشان می دهد که خامنه ای در پرونده به رویکرد احمدی نژاد گراییده است. بنابراین، از یک منظر کنار کشیدن لاریجانی پیروزی رئیس جمهور تندرو است که می تواند کشور را به سمت وضعیتی سخت تر بکشاند. مبنای این نتیجه گیری این است که لاریجانی به نسبت احمدی نژاد فردی معتدل است و این دو در مورد چگونگی مذاکره بر سر موضوع هسته ای ایران با جهان در تضاد بوده اند. چنان که رویتر به نقل از منبعی ناشناس اطلاع داده است که احمدی نژاد چنان لاریجانی را تحت فشار قرار داده بود که وی دیگر در مذاکره حرفی برای گفتن نداشت.  

اگر این درست باشد، بنابراین عجیب است که او همچنان به عنوان نمایندة رهبر عالی ایران در شورای عالی امنیت ملی و در مذاکرات محرمانة رهبر شرکت دارد. این نمی تواند علامت شکست باشد. علاوه بر این، مقامات اتحادیة اروپا اظهار داشته اند که لاریجانی در تیم مذاکره کننده که سه شنبه قرار است با خاویر سولانا ملاقات کند حضور دارد.

به هر و، تغییر شغل لاریجانی به منزلة تغییر سیاست نیست. اختلافات لاریجانی و احمدی نژاد فقط تاکتیکی بوده است. در مورد غنی سارپزی اورانیوم اختلافی میان این دو وجود نداشته است. هر دو بارها تکرار کرده اند که ایران دست از برنامة هسته ای خود نخواهد کشید. احمدی نژاد می خواهد بگوید که غرب برود به جهنم در حالی که لاریجانی می خواهد دل غرب را به دست آورد. در واقع، لاریجانی مطلوب غرب بود. از سولانا گرفته تا وزرای خارجة کشورهای اروپایی و فعالان کانال های پنهان مذاکره (مانند فرستادة ویژة رایس، و فیلیپ گونزالز، رئیس پیشین دولت اسپانیا) لاریجانی را فردی مناسب برای مذاکره می دانستند. او البته حتی یک سانتیمتر عقب نشینی نمی کرد اما مقبولیت عام داشت. من فکر می کنم که رئیس جمهور بوش، به قول پوتین، او را «آدم خوبی» می پنداشته است.

شکی نیست که لاریجانی و احمدی نژاد چشم دیدن هم را نداشته اند. در سطح بالای جمهوری اسلامی جنگی مداوم برای کسب و حفظ قدرت وجود دارد، چنان که نزدیک بود سال گذشته خامنه ای در یک توطئه، توسط پزشکانش کشته شود. احمدی نژاد و لاریجانی هم به همراه دیگر شناخته شدگان حکومت مانند هاشمی رفسنجانی مهره های اصلی چنین جنگی هستند؛ همن گونه که جان بولتون اشاره کرده است.

اما این تغییر می تواند مربوط به ملاقات مرموز پوتین و خامنه ای بوده باشد. من می گویم که پوتین اصل پیام خود را به زبان فارسی حفظ کرده و در یک ملاقات کاملاً خصوصی و بدون حضور هیچ کس به خامنه ای گفته است. اگر فکر می کنید این یک ایدة احمقانه در مذاکرات سیاسی است، من هم موافقم، اما من یک مأمور پیشین کا.گ.ب. نیستم! شاید پوتین طرحی را ارائه کرده که احتیاج به کسی با ویژگی های لاریجانی دارد و لاریجانی برای نقش آفرینی در این طرح احتیاج به فراغت از مشغله هایش داشته است. اگر وی همچنان در شورای عالی امنیت ملی می ماند چنین امکانی را نمی یافت. در واقع، نفر جدیدی که دبیر شورای عالی امنیت ملی شده، فرد مهمی نیست که بتواند در سیاست های جاری تهران تغییری ایجاد کند.

در مجموع استعفای لاریجانی یکی دیگر از ترفندهای رژیم برای به دست آوردن زمان بیشتر برای اجرای برنامه های هسته ای خود است. اگر لاریجانی دوست داشتنی از صحنه کنار می رود، کار به دست کسی مثل سعید جلیلی سپرده می شود تا باز هم زمانی لازم باشد که تنور مذاکرات با اروپا گرم شود. از نظر ایرانی ها هر یک ماه تلف شده، یک ماه سودآور است.

نکتة مهم این است که ما هنوز سیاست روشنی در قبال ایران نداریم. شاید بایستی به لاریجانی یک شغل در فاگی باتم پیشنهاد کنیم.            

 

 

 

 

 

 

 



 

© Copyright 2007-2018 Political Articles. All rights reserved