پاسخ هشدار دهنده ایران

 

1 آبان 1386

 

خبری جنجالی از تهران شنیده شد: "علی لاریجانی" دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی در رابطه با مشکل هسته ای این کشور، استعفا داد. امروز در رم مذاکرات با "خاویر سولانا" کمیسر عالی سیاست خارجه و امنیتی اتحادیه اروپا را "سعید جلیلی" دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی ایران انجام می دهد که ریاست هیئت ایران را نیز بر عهده دارد. سولانا که از سه روز قبل از مذاکرات از این مسئله با خبر شده بود، ابرو در هم کشید و بلافاصله خواستار اطلاعاتی درباره جلیلی شد. در وزارت خارجه روسیه نیز نمی توانند باور کنند که لاریجانی، مجرب ترین نماینده ایران در مذاکرات با 1+5 (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد بعلاوه آلمان) می تواند یک ماه مانده به رای گیری در شورای امنیت درباره قطعنامه جدید درباره ایران استعفا دهد.

 

لاریجانی که پیشتر رئیس سازمان صدا و سیمای ایران بود، دو سال و نیم قبل بعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور منصوب شد. او فردی محافظه کار و میانه رو است. در عین حال کسی در لقب "علی آهنین" (آنطور که او را در حاشیه دیدار گروه 1+5 می نامیدند) شکی ندارد. حتی افرادی که در آنسوی میز مذاکرات می نشستند، برای صبر و خودداری لاریجانی احترام قائل بودند. پس چه اتفاقی افتاده است؟ چرا او ناگهان مقام خود را ترک کرد؟

 

تهران استعفای او را رسماً چنین اعلام کرد که خود لاریجانی بدین اصرار داشت و بخاطر مشکلات شخصی مدت بسیاری بود که می خواست از این عرصه کاری خارج شود. به خود این اجازه را می دهیم که به این اظهارات شک کنیم. اکنون برای ایران زمان این است که "دشواری های شخصی" را در نظر داشته باشد. توضیح منطقی تر و ساده تری نیز وجود دارد: لاریجانی که همیشه علناً و با قاطعیت نشان می داد که با غرب می توان درباره پرونده هسته ای به سازش رسید، یا دیگر نمی توانست و یا نمی خواست چنین ماموریتی را اجرا کند.

 

استعفای وی دقیقاً سه روز پس از آن بود که "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه تهران را ترک کرد که مسلماً نمی تواند بی ارتباط باشد. دیدار تاریخی رئیس جمهور روسیه از تهران که بیشتر رسانه های دولتی روسیه آن را بعنوان نمایش آشکارای دوستی ایران و روسیه به رخ غرب کشیدند، در حقیقت معنایی بسیار عمیق تر داشت. درضمن باید گفت که همه مطبوعات ایرانی نیز از سفر پوتین استقبال نکردند: مطبوعاتی که از نظر ایدئولوژیک نزدیک تر به ایرانیان میانه رو هستند، تکنوکرات ها، برخوردی بسیار بدبینانه به دیدار داشتند، البته اگر به گفتن همین بسنده کنیم. در بیشتر مطبوعات ایرانی این موارد به چشم می خورد: "به روس ها نمی توان اعتماد کرد، آنها مطمئن نیستند. آنها سوگند دوستی یاد کردند و پس از آن دوبار در شورای امنیت رای موافق به قطعنامه های ضد ایرانی دادند. آنان عملاً پروژه بوشهر را نابود کردند و با ساختن بهانه "ناتوانی ایران در پرداخت" پاسخی برای درخواست آمریکا برای عدم تحویل سوخت هسته ای به ایران یافتند. ایران برای روسیه تنها موضوعی برای مبادله با آمریکاست".  افراد متعصب که نزدیک به احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران هستند، نظر بسیار بهتری نسبت به روابط با روسیه داشتند، چرا که روابط خود با مسکو در زمینه همکاری های فنی و نظامی را در زمان وخامت در روابط با غرب در نظر دارند. اما هم اینان و هم دیگران ترجیح دادند که نتایج دیدار ولادیمیر پوتین را تفسیر نکنند. این کار را تنها یک نفر در ایران انجام داد: علی لاریجانی. او بود که علناً درباره "ایده ای ویژه" اعلام کرد که گویا پوتین با خود به ایران آورده بود و ایران "بررسی آن را آغاز کرده است". در عین حال لاریجانی نظر تقریباً مثبت خود نسبت به این ایده را نیز پنهان نکرد. به او اجازه ندادند که این موضوع را بازتر کند و پیامد، استعفای او بود. این یعنی اینکه مقامات ایران "ایده" را نپذیرفته اند. اما این ایده چه می توانست باشد؟ منابعی در محافل دیپلماتیک چنین گزینه ای را مطرح می کنند که نویسنده می تواند با آن موافقت کند.

 

پیروان دوستی ایران و روسیه معمولاً این را فراموش می کنند که ایران برای روسیه دردسر اصلی در سیاست خارجی را ایجاد کرد، یعنی استقرار سپر ضد موشکی آمریکا در لهستان و چک که آمریکاً رسماً به بهانه دفاع در برابر موشک های ایران درصدد ساخت آن است. مسکو کمتر از غرب خواستار عادی سازی اوضاع پیرامون ایران نیست، زیرا اوضاع پیرامون مسئله استقرار سپر ضد موشکی در اروپای شرقی نیز تا حد بسیاری بدین وابسته است. در عین حال مسکو بعلت وخامت روابط ایران با غرب این فرصت را یافته که بلندپروازی های ایران در زمینه انرژی اتمی را به خود منتهی کند: تهران می خواهد طی 20 سال بیش از ده نیروگاه اتمی بسازد که برای آن حدود 65 میلیارد دلار اختصاص می یابد. با در نظر داشتن تجربه ساخت نیروگاه اتمی در بوشهر و نیز جو کلی همکاری، روسیه حق دارد که مدعی "تصاحب" این موجودی باشد. اما! برای این کار، ایران باید بداند که روسیه نهایتاً پروژه را به پایان می رساند. مسکو باید کاملاً در جریان برنامه های آمریکا در رابطه با ایران باشد. بدون حل مشکل هسته ای ایران، آمریکا نمی تواند به خود اجازه دهد که از عراق خارج شود. 

 

در دیدار اخیر ولادیمیر پوتین و "آنگلا مرکل" صدر اعظم آلمان در ویسبادن، بسیار درباره ایران صحبت شد و سران دو کشور به نتیجه رسیدند که پیوند دادن بیشتر این دو مشکل، یعنی مسئله هسته ای ایران و دفاع ضد موشکی ضرورت دارد. بویژه که آمریکا به مسکو پیام داده که استقرار سیستم دفاع ضد موشکی در لهستان و چک می تواند به تعویق بیفتد، اما اگر ایران برنامه هسته ای خود را متوقف کند. عالی است! اگر در رابطه با سپر ضد موشکی واقعاً ایران است که آمریکا را نگران می کند، و ایران واقعاً قصد ساخت سلاح هسته ای ندارد، پس مسکو به هر دو وعده ای دوراندیشانه می دهد: ایران از اروپاییان فناوری چرخه کامل سوخت هسته ای را با ضمانت دیپلماتیک مسکو دریافت می کند. در عین حال مسکو برای ایران همه آنچه را که برای نیروگاه اتمی مورد نیاز است، می سازد. در قبال آن واشنگتن نه تنها استقرار سپر ضد موشکی در لهستان و چک را حداقل تا سال 2015 به تعویق می اندازد، بلکه متعهد می شود که از تدابیر نظامی نیز علیه ایران استفاده نکند.

 

به گفته این منابع دیپلماتیک، ماهیت "ایده ویژه" که چند روز پیش توسط رئیس جمهور روسیه در تهران بیان شد، همین است. مقامات ایران در پاسخ وعده دادند که روی این مسئله بیندیشند.

 

ایرانیان مدت زیادی فکر نکردند. استعفای علی لاریجانی، بنظر می رسد همان پاسخ ایران است. چرا که یک: تهران همچنان کاملاً به روسیه اعتماد نمی کند. دو: کلاً به هیچ کس اعتماد نمی کند. در عوض، بنظر می رسد که نهایتاً باور کرده که مناقشه با آمریکا ناگزیر است. همین نیز "سومین" نکته خطرناک است.

 

"باریس یونانوف"، روزنامه "نوویه ایزوستیا"، خبرگزاری «نووستی» روسیه

 

 

 

 

 

 

 



 

© Copyright 2007-2018 Political Articles. All rights reserved