سرمقاله

ریشه تسمخر گویش اقوام ایرانی

 

شماره 76 هفته نامه طرح نو - چاپ تبریز

 

مسئله وجود گویش و لهجه که نوعی شیوه ادای جملات و واژگان یک زبان است، منحصر به کشور ما نیست و در بیشتر کشورهای جهان موضوعیت دارد. ایران کشوری پهناور است و پهنای، چند برابر بسیاری دیگر از کشورهای دیگر است. از همین رو طبیعی است که گوناگونی گویش ها در آن نیز بارز باشد. ناهمواری های جغرافیایی نیز مزید بر علت به شمار می رود.

 

متاسفانه شاهدیم که این گوناگونی در دوره های مختلف ابزار دست عده ای برای پول سازی، سیاست بازی، تفرقه افکنی و... شده است و با هم خندیدن را جایگزین تنها خندیدن کرده است. هر چند در سایر کشورها نیز مردم شهرها برای شهروندان شهرهای دیگر لطیفه هایی می سازند یا گویش آن ها مورد تمسخر قرار می دهند اما این وضع در ایران ابعاد دیگری نیز یافته است.

 

رهبری در سخنان اخیر خود پیرامون این موضوع بیان داشته است: غالب شهرهايي كه لهجه‌هاي آنها تقليد مي‌شود شهرهايي هستند كه مردم غيرتمند آنها در حوادث مهم 100 سال گذشته در مقابل "دشمنان" و مهاجمين ايستاده‌اند و اين عمل "تصادفي" نيست.

 

هر چند امروزه ریشه شناسی این عملکرد در بین شهروندان تا اندازه ای دارای پیچیدگی است اما علل انتساب صفات گاها زشتی که مردم نسبت به سایر هم میهنان خود نسبت می دهند، موضوعی است که قابلیت و اهمیت پیگیری را داراست، این اهمیت از آن جایی ناشی می شود که به قول رهبر انقلاب این موضوع تصادفی نیست و از قضا مربوط به همان دشمنانی می شود که خواستار نابودی و تفرقه افکنی در میان مردم ایران بوده اند.

 

نخست با یاد آوری این موضوع باید شروع کنیم که در استراتژی های نظامی و سیاسی یکی از نخستین نکته های باریک تر از مو از عهد باستان تا به امروز، شکستن روحیه حریف و تضعیف آن از داخل بوده است. همواره نیروهای متحاصم تلاش می کنند صفوف هدف خود را متزلزل و ناتوان سازند و روحیه جنگی را از آن ها بگیرند. غالبا از این اصل با جمله معروف: تفرقه بیانداز؛ حکومت کن نام برده می شود.

 

حال با بررسی بسیار گذرا در تاریخ معاصر به بینیم چه کسی خواستار تفرقه در میان مرد ما بوده است و چه کسی از این انشقاق سود می برد.

 

ادوارد براون (به ظاهر شرق شناس) انگلیسی، در کتاب خود با نام یکسال در میان ایرانیان که جنبه سفرنامه دارد، نشان می دهد، علیرغم تلاش های ظاهری خود، چندان به ایران و ایرانی ها دلبستگی نداشته است. وی در این کتاب که در سال 1887 به چاپ رسیده است، مطالبی را بیان می کند و به برخی از اقوام ایرانی نسبت می دهد که مشابه آن را امروز از زبان بسیاری از عناصر و نویسندگان قومیت گرا می شنویم و می بینیم. استاد فیروز منصوری می نویسد که براون در شهرستان های ایرانی و در خانه های سران ایلات و قبایل و اعیان رفت و آمد می کرد و تخم نفاق را بین مردم می کاشت. برای نمونه در کتاب خود دروغ ها و یاوه هایی از جانب کرمانیان به آذری ها نسبت می دهد و به دروغ در هر شهر دیگر به هر کدام از بزرگان که برخورد می کند، تبلیغ می کند که در فلان شهر، فلان افترا را به شما می زدند و الخ... .

 

نمونه دیگر کلنل چارلز ادوارد.استوارت مامور ویژه مرزهای ایران و افغانستان و خراسان بود. وی در یکی از گزارش های سفر خود چنین می نگارد: «من از ابراز دشمنی خراسان نسبت به فرمانروایان قاجار تعجب کردم. قاجاریان در این استان منفورند تنها بدین سبب پذیرفته شده اند که مردم از بیرون راندن آنان کاملا نومیدند. من یقین دارم که خراسانیان به شرط این که به حرم رضا [ع] کاری نداشته باشند هر گونه مهاجم مسیحی (روسیه - انگلستان) را به مهاجم افغانی ترجیح می دهند. زیرا افغانی ها سنی هستند و سکنه خراسان شیعه و از همدیگر نفرت دارند».

 

نا گفته پیدا است که چنین تفکری در چه پی عملکردی بود: لشکر کشی به خراسان و تصرف این منطقه، و زمینه سازی برای این موضوع در میان مردمان دلیر این ناحیه.

 

نمونه همین اقدام از سوی والنتین چیرول در مورد خوزستان صورت می گرفت و سایر مناطق نیز به همین نحو.وی برای نخستین بار از نام عربستان ایران استفاده کرد که امروز لغلغه زبان تعدادی از تجزیه طبان بمب گذار ِ مرتبط با نیروهای انگلستان در بصره شده است.

 

در کشور ما انگلیسی ها برای نخستین بار به مقوله قومیت ها علاقه نشان دادند، خود برای آن ها اصل و نسب تورانی و ترک و تاتار تراشیدند و برایشان تاریخ نویسی کردند و تراشیدند و یا مرده ریگ تمدن های گمشده ای هم چون سومر را به نامشان سند زدند.

 

حال مشخص می شود هنگامی که صدام و دوستانش در ایران، خوزستان را با اقلیت کم تر از سی درصد عرب شیعه، عربستان می نامید و کسانی که امروز تورانیان را ترک تبار معرفی می کنند و به موازات آن آذربایجانی ها را نیز ترک می نامند، از چه قماشی هستند و فرزند خوانده چه کسانی به شمار می روند.

 

همان کسان که از وجود همین تمسخرها بهره سیاسی می برند، مقدمات و زمینه های آن را به صورت مستقیم و غیر مسقیم پدید می آورند و با تحریک عده ای تلاش می کنند کلاهی از این نمد برای خود بدوزند.

 

 

 

 

 

 



 

© Copyright 2007-2018 Political Articles. All rights reserved