باید ها و نبایدهای تغییر موضع ایران در مناقشه قره باغ

 

سالار سیف الدینی

 

نشست واشینگتن، در حالی بر پا شد که هم ایران و هم ترکیه از سوی کشورهای غربی تحت فشار بودند. در این جلاس از یکسو ایران به دلیل پا فشاری بر حق ملی خود برای داشتن انرژی هسته ای مورد تهدید و شانتاژ قرار گرفت و از جانب دیگر، دولت ترکیه به خاطر کشتار یک و نیم میلیون ارمنی در سال 1915 و شانه خالی کردن از پذیرش مسئولیت آن، برای چندمین بار در ماه های گذشته، روزهای سختی را سپری نمود.

 

غربی ها مدعی هستند ترکیه نخواهد توانست آینده روشنی داشته باشد، اگر شهامت پذیرش اشتباهات گذشته را نیابد. در همین راستا امضای پروتکل دو جانبه میان ارمنستان و ترکیه برای گسترش روابط؛ از جمله بازگشایی مرزها با تشویق دولت های غربی انجام پذیرفت. قبول این پروتکل بسیاری را در رژیم باکو و برخی را در ترکیه ناخرسند کرد. سران رژیم باکو معتقد بودند ترکیه نباید این دولت را تنها بگذارد! مخالفان در ترکیه نیز بر این نکته انگشت می گذارند که دولت آنکارا به علت اشغال قره باغ، اقدام به بستن مرزها کرده است و بازگشایی مرزها نیز منوط به رفع این مناقشه خواهد بود، ایرادی که دولت فعلی،بخشی از آن را می پذیرد... .

 

موضوع دیگری که به جد موضوعیت دارد از این قرار است که دولت اردوغان عرض چند ماه گذشته در مجامع بین المللی به خوبی از حقوق حقه جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به انرژی هسته دفاع کرده و تا کنون نشان داده است که حاضر نیست همسایه خود را در این جنگ نابرابر تنها رها کند. در این میان سفر آینده وزیر امور خارجه این کشور به باکو و سپس تهران پرسش های زیادی را در ذهن تحلیل گران امور استراتژیک منطقه ایجاد نموده است.

 

آیا داوود اوغلو، از ایران خواهد خواست که در قبال حمایت دولت آنکارا از مسئله هسته ای، ایران نیز متقابلا در مناقشه قره باغ در کنار ترکیه قرار گرفته و «بیطرفی» خود را در این منطقه لغو نماید؟

 

ناگفته پیداست که نادیده گرفته شدن مسئله بیطرفی از سوی ایران در این مناقشه دارای چه ابعاد راهبردی و ژئوپلتیکی است. با این کار دو طرف قضیه یعنی تهران و ترکیه با یک بده – بستان سیاسی به بخشی از خواسته های «موقتی» خود دست خواهد یافت، اما ایران متحد استراتژیک خود را از دست می دهد. فعلا ارمنستان تنها کشور قفقاز است که ایران رابطه عمیقی با آن دارد و از دست دادن این کشور ممکن است با از دست دادن این منطقه مساوی باشد.

 

اما موضوع به همین جا ختم نمی شود. برنده اصلی این رویکرد، رژیم باکو خواهد بود. زیرا بدون دادن امتیاز به ایران؛ یک امتیاز بزرگ از ما دریافت می کند و هیچ تضمینی وجود ندارد که در آینده به سیاست های صهیونیست پسند خود ادامه ندهد.

 

با توجه به تبیین کوتاه بالا ، با این فرض (احتمالی) که دو طرف، پشت درهای بسته به چنین هماهنگی دست می یابند، یادآوری نکات زیر بایسته است:

یکم/ با فرض تحقق چنین توافقی میان دو دولت، می باید توجه داشت که چنین رویکردی نه مشکلات غرب با کشور ما را در زمینه هسته ای برای «همیشه» حل می کند و نه مشکلات ترکیه با غرب را، در زمینه رابطه با ارمنستان.

دوم/ تنها کشوری که از شکاف میان ایران و ارمنستان بهره مند خواهد شد، ایالات متحده است که به احتمال زیاد از ژئوپلتیک این ناحیه، بر علیه ایران استفاده خواهد کرد.

سوم/ روسیه یک کشور تمامیت خواه و غیر قابل اعتماد است و همواره به صورت بالفعل نشان داده، دشمنی عمیقی با ایرانیان دارد. دومین قدرتی که از تضیف جایگاه ایران در قفقاز بهره مند شده و تلاش خواهد کرد که این خلا را با حضور خود پر کند، روسیه خواهد بود.

 

با این کیفیات؛ اگر ایران بخواهد وارد چنین معامله ای شود، هر چند به صورت موقت پشتیبانی «یک دولت» را به دست می آورد، ولی در بلند مدت حداقل دچار سه خسران استراتژیک می شود که مسلما چشم اندازه امیدوار کننده ای را ترسیم نمی نماید.

 

 

 

 

 

 



 

© Copyright 2007-2018 Political Articles. All rights reserved